پوچستان

هیچ توضیحی ندارم

پوچستان

هیچ توضیحی ندارم

فصل سیزدهم

... ترسوبودن هیچ لطفی نداره – شایدم من ترسوی تمام عیار نباشم. نمی دونم. گمونم نصفم ترسوئه، نصفه دیگمم براش مهم نیست که دستکشاش گم بشه. ...

  

فصل شانزدهم

... ولی بهترین چیزه موزه اینش بود که همه چی همیشه همون طوری می مونه . هیشکی تکون نمی خوره . اگه صدبارم می رفتی تو موزه، اسکیموئه داشت ماهی می گرفت و دو تام قبلا گزفته بود، پرنده ها داشتن می رفتن جنوب و آهوهام با همدیگه با اون شاخای خوشگل و پاهای باریک و قشنگ داشتن آب می خوردن و زن سرخپوسته م داشت همون پتو رو می بافت. هیشکی  فرق نمی کرد. تنها چیزی که تغییر می کرد تو بودی. نه این که مسن تر می شدی و اینا . دقیقا این نبود. فقط فرق کرده بودی، همین، این دفه بارونی تنت بود. یا اونی که همیشه تو صف کنارت بود این دفه سرخک گرفته بود و یکی دیگه همرات بود. یا یه معلم دیگه بجای خانم ایگل تینگر اومده بود. یا صدای دعوای مزخرف پدر و مادرتو تو حموم شنیده بودی . یا از بغل یکی از اون چاله های آب تو خیابون که توش رنگین کمون بنزینی داشت رد شده بودی. منظورم اینه که یه جوری فرق کرده بودی – نمی تونم توضیح بدم منظورم چیه. اگرم می تونستم، مطمئن نیستم حالشو داشته باشم. ...

 

 

فصل بیست و پنجم

... هر دفه که می رسیدم سر یه چارراه و پامو می ذاشتم تو خیابون، حس می کردم به اون ور چارراه نمی رسم. فکر می کردم دارم می رم پایین و پایین و پایین تر و دیگه هیشکی منو نمی بینه . پسر بدجوری ترسیدم. نمی تونی تصورشو بکنی . عین چی شروع کردم به عرق کردن – زیر پیرهن و پیرهن و همه چیزم خیس عرق شد. بعدش یه کار دیگه کردم. هربار که از خیابون رد می شدم، وانمود می کردم دارم با برادرم الی حرف می زنم. بهش می گفتم« الی نذار ناپدید بشم. الی نذار ناپدید بشم. الی نذار ناپدید بشم. تو رو خدا، نذار ناپدید بشم الی .» بعد وقتی که سالم می رسیدم اون ور خیابون ازش تشکر می کردم. ...

 

 

ناتور دشت – جی . دی سالینجر

 

پ.ن. دیدم اگه اینو نگم می میرم آقای رئیس جمهور واستون متاسفم که ساز موسیقی رو جز لوازم لوکس منزل تشخیص می دین و روی تعرفه ی اون می کشین.

پ.ن.۲

تولد تولد تولدت مبارک فردا پنجشنبه ۱۰ اسفند تولد وبلاگمه

واقعا آدم متاسف باید بشه نمی دونم دیگه از ابراز تاسف هم گذشته . بابا ای ملت یکمی سرتونو از زیر برف بیارین بیرون فرهنگ و تمدن کشور به فنا رفت.

شما رو جون هرکی دوست دارین ای دولت عزیز ای شهرداری محترم، با خیابونا هرکاری خواستین کردین اون از ملک آباد که هرچی درخت بود از ریشه درآوردین به بهونه ی اینکه این درختا تا باد بیاد میافته رو ماشینها واقعا دلیل قطع کردنشون همین بود؟یا اون به اصطلاح "قطار شهری که" تا 200 سال دیگه هم معلوم نیست راه بیافته و اینکه هنوز ساخته نشده سقفش فروکش می کنه، اون از میدون پارک اون از میدون  فلسطین، اون از خیابون احمد آباد و میدونش که اصلا معلوم نیس چهارراه یا هشت راه؟

بازم بگم؟ این که از درخت ها و طبیعت داخل شهر ها اینا که تموم شد افتادین به جون آثار قدیمی بابا مگه مجسمه وسط میدون ضد که این همه ساله سرجاش بوده و مشکلی واسه زوار بوجود نیاورده چه خطایی کرده بود که از ریشه درآوردینش؟

اینم هیچ شهر توس چی امروز شنیدم که تو تابستون یه باغبون که داشته به گل ها آب می داده هوس کرده به پیکره ی فردوسی هم صفا بده؟!!!

بابا آخه این چه کاریههههههههههههه؟ کی تا حالا مجسمه رو به آب بسته آخه هیچکی اونجا نبوده به اون آدم بی شعور اینو حالی کنه . حالا بعدش جالبه که یه احمق اومده مجسمه رو بتونه کرده بعدم روشو رنگ زده!!!

ای خدااااااااااااااااااااااا...

اینا رو محض اطلاع شهرداران محترم و جناب استاندار گفتم که نمی دونم کی به ابشون صلاحیت این مقام رو داده؟

پاسارگاد که دیگه ......... هیچی ولش کن شرمنده ام که مسائلی باین بدیهی قابل حل نباشه.

به خودمون بیایم بابا به خدا هم انرژی هسته ای حق ماست هم حفظ این آثار که نشانه ی تمدن کشور ماست.

 

می خوام بدونم چه فرقی بین محرم امسال با سال های قبل بود که به قول برادران دینی پرشور حال نبود.

یادم میاد که سال های قبل که محرم همزمان با عید نوروز بود حتی از ملودی باستانی نوروز هم خبری نبود .

اما امسال که متاسفانه با ایام ال... دهه ی فجر تداخل پیدا کرد همون ده روز اول هم به زور مراسم و آیین خاصش برگذار شد .

اینو می خوام بگم که ما نفهمیدیم بالاخره امام حسین مهمتره یا انقلاب باشکوه و فرحبخش خودمون . البته خودم جایگاه هرکدوم رو می دونم ولی می خوام بدونم پس چرا سال های قبل که مراسم آیینی نوروز را به حرمت امام حسین برگذار نکردیم ، امسال حرمت شکنی کردیم؟

پ.ن.۱

آخرش هیشکی نیومد date ما بشه طفلکی من 

پ.ن.۲

ما کشف کردیم که بعضی ها غیابا چرندیات ما را مطالعه می کنند خوب نترس کامنت بده بابا

نیازمندیم

به یک عدد date خوشتیپ خوشگل پولدار با مزه ۴ سوییچه نیازمندیم

لطفا در صورت داشتن چنین مهارتهایی با این وبلاگ تماس بگیرید

(صواب داره ولنتاین هم نزدیکه خدا خیر دنیا و آخرت به شما عطا کند)

آقای رئیس جمهور

 

اخیرا چیزهایی می شنویم که از همه ی ابداعات رئیس جمهور محبوب عجیب تر و متعجب انگیز تر بوده.

_در واقع هر دفعه از دفعه ی پیش بیشتر سورپرایز می شیم _ از همه بیشتر اخباری بود راجع به یکی از جلسات مجلس و اعتراض یکی از نمایندگان به گرون شدن گوجه فرنگی که خطاب به رئیس جمهور می گه: چرا قیمت گوجه فرنگی باید کیلویی 3000 تومان بشه و رئیس جمهور با اون لبخند ملیحانه ی همیشگی و طبع شوخشون می گن: خوب بیاین از میدون بار جای خونه ما بخرین 1200 تومان .

_ حالا ما که تو خط قیمت گوجه فرنگی نیستیم ولی اینقدر می دونیم که حتی تو خود تهرون هم رفتن از یه گوشه ی شهر به اون گوشه چه مکافاتی داره چه برسه به کسانی که خارج از پایتخت زندگی می کنن، فکر می کنم رئیس جمهور به این بخش از قضیه توجه نکردن وگرنه حتما راه حل بهتری پیشنهاد می دادن_

بهرحال اگر این مطلب واقعا درست باشه من خیلی خیلی واسه ملت شریف ایران متاسفم چون شوخی قشنگی نیست ،من که خوشم نمی یاد کسی مسخره ام کنه حالا هرکی می خواد باشه!

مطلب بعدی که صحت و سقم اون بیشتر مورد تایید بوده سد سیوند _نکبت_ می باشد که هم اکنون ساخته شده و  در مرحله بهره برداریه یعنی آبگیری سد و نتیجه ی تلخ اون چیزی جز از دست دادن تمدن چندین هزار ساله ما و تاریخ ایران باستان عزیزمون نخواهد بود_ سرنوشتی به تلخی آتلانتیس_.

چرا حالا که ما اینه همه پیشرفت علمی داریم باید این اتفاقات عجیب واسمون بیافته ؟

از نردبون علم داریم دو تا یکی بالا می ریم ومثل اینکه پله های این نردبون تاریخ تمدن ماست که زیر پا گذاشتیم تا به اوج برسیم، ولی به چه قیمتی _ البته این دو تا بهم ربطی نداره فقط خواستم به هر دو رو ذکر کنم هم ترقی و هم پسرفت کنار هم خیلی عجیبه_

یکمی فکر کنید.... وجود ما از همین تمدن شکل گرفته که زمانی تمام دنیا حسرتشو می خوردن همین الان هم همه ی دنیا به ایران ما قبطه می خورن ولی خوب خودمون قدر خودمون رو نمی دونیم .

آقای رئیس جمهور شما نماینده ایران ما هستین پس چرا دارین هم وطن هاتون رو نا امید می کنین؟ حداقل همون کسایی رو که به شما رای دادن این جوری از خودتون نرنجونین _ می دونم که آخرتتون واستون مهمه_

 

پ . ن .

من قصد نصیحت ندارم و می دونم که اصلا عددی هم حساب نمی شم، با دولت هم قصد در افتادن ندارم ولی دلم واسه خودمون می سوزه واسه ایرانمون که خودمون داریم با دستای خودمون تباهش می کنم _ روی صحبت با همه ی مردمه_

                                                                                                                   والسلام